برادر خوب مسیحیم عمانوئیل آسمانی در وبلاگ خود در پاسخ به یکی از کامنتهای وبلاگش مطالب خواندنی آورده بود که لازم دیدم آن را به دقت بیشتری مطالعه کنم و با خواندن آن سوالاتی برایم پیش آمد که لازم دانستم آن ها را مطرح کنم:
همان طور که می دانید مسلمانان به مرگ مسیح معتقد نیستند . بر اساس مبانی اسلامی حضرت مسیح علیه السلام کشته نشد و آن گونه که در قرآن کریم امده است مسیحیان به اشتباه پنداشتند که مسیح علیه السلام کشته شده است: وَ ما قَتَلُوهُ وَ ما صَلَبُوهُ وَ لکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما قَتَلُوهُ یَقِیناً بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ وَ کانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیما.
حال عمانوئیل عزیز در پاسخ به سوال یکی از مسلمانان برای اثبات مرگ مسیح دلایلی را آورده اند که طی چند پست دلایل ایشان را با یکدیگر بررسی میکنیم:
ایشان نوشته اند:
یگانه منبع برای اطلاع از عقاید مسیحی همانا کتاب مقدس است. به همین دلیل برای جواب دادن به این سوال باید اول به کتاب مقدس رجوع کنیم و ببینیم درباره مرگ مسیح چه می گوید و بعد به دلایل دیگری که عقیده کتاب مقدس را تایید می نمایند توجه کنیم:
اولین دلیلی که در این مورد وجود دارد اینست که واقعاً مرگ مسیح در چهار انجیل ذکر گردیده است. آنچه از این موضوع نتیجه میشود اینست که عده زیادی شخصاً شاهد مرگ مسیح بوده اند. در دادگاهها بزرگترین نوع شهادت عبارتست از شهادت شخصی یا عینی! اگر اینگونه شاهد دارای شخصیت خوبی باشد شهادتش برای دادگاه بسیار معتبر است? تمام کسانی که شهادت شخصی خود را درباره مرگ مسیح نوشته اند اشخاصی هستند که به حُسن اخلاق و پاکی مشهور بوده اند و به همین جهت دلیلی وجود ندارد که شهادت آنها را ناصحیح بدانیم. همین اشخاص بقیه عمر خود را صرف موعظه درباره این حقیقت کردند که مرکز ایمان عبارتست از مرگ عیسی مسیح و برای همین ایمان خود? به سختی جفا دیدند و بعضی از آنها جان دادند ولی ایمان خود را انکار ننمودند. این موضوع صمیمیت و بی ریا بودن آنها را ثابت میکند.
برادر عزیزم
این دلیل شما کاملا منطقی و خوب بود. اما یک مشکل اساسی دارد و آن این که شهادت شاهدان باید با یکدیگر مطابقت داشته باشد. شما بروید و بررسی کنید ؛ در هیچ عرف قضایی شهادت شاهدانی که سخن آنها با یکدیگر کاملا تناقض دارد را نمی پذیرند، حتی اگر از برجسته ترین قدیسان باشند. در دادگاه های بین المللی و حتی دادگاه های آمریکا که بر اساس مبانی قضایی مسیحیت نگاشته و اجرا می شود ، این رویه تثبیت شده و از مسلمات قضایی است . اکنون شما برادر خوبم آیاتی را که در مورد مرگ مسیح علیه السلام در اناجیل چهار گانه آمده است را کنار هم قرار دهید و اختلاف موجود بین آن ها را ببینید.
این یک ، دو دو تا چهار تای منطقی است که یک حادثه نمی تواند به دو نوع مختلف اتفاق افتاده باشد. فرض کنید چهار نفر می خواهند از غروب خورشید گزارشی را به شما بدهند . یکی از روی کوه این گزارش را اعلام می کند . یکی از روی دشت ، یکی از روی پشت بام و دیگری از روی اقیانوس. در اینجا ممکن است گزارش ها اختلاف هایی داشته باشند چون از زوایای گوناگون ارائه شده اند ، اما هیچ یک دیگری را نفی نمی کنند. اگر یکی از گزارش گر ها بگوید خورشید غروب نکرد یا چیز دیگری که گزارش های دیگر را کاملا نفی کند ، این گزارش پذیرفتنی نیست.
گزارش اناجیل چهار گانه از مرگ مسیح علیه السلام نیز در برخی از موارد این گونه است.
شما این شهادت و گزارش را چگونه می توانید به عنوان دلیلی بر مرگ مسیح علیه السلام و به صلیب کشیده شدن ایشان مطرح کنید ؟
|